loading...
يه پسربيکار
nariman بازدید : 127 یکشنبه 14 دی 1393 نظرات (0)
رفته بودم آمپول بزنم، یه دختره اومد آمپولمو بزنه، معلوم بود تازه کاره! همینجوری که سرنگوگرفته بود، لرزون لرزون اومد سمتم وگفت: “بسم الله الرحمن الرحیم” از ترس گفتم: “اشهدان لااله الاالله” انقدرخندیدکه نتونست آمپول بزنه. خداروشکریکی دیگه اومدزد! به ادامه مطلب مراجعه كنيد
درباره ما
Profile Pic
نظر فراموش نشه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 176
  • کل نظرات : 88
  • افراد آنلاین : 19
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 78
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 159
  • باردید دیروز : 27
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 159
  • بازدید ماه : 159
  • بازدید سال : 10,859
  • بازدید کلی : 46,829
  • کدهای اختصاصی
    www.tac3da.rzb.ir